لرزه نگار

یادداشت های آن لاین من

لرزه نگار

یادداشت های آن لاین من

برشی تخیلی از یک اتفاق احتمالی

سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۴۵ ق.ظ

مکالمه دو دست بعد از رجعت یکی از آنها


-فکر کردی همه این راه رو خودت رفتی رفیق؟ ما اون بالا...

-می دونم رفیق عزیز. می خوای بگی من از خودم هیچی نداشتم و ندارم. به اینجا هم که رسیدم اونا رسوندن نه خودم.خیالت راحت! من هم شکی تو این قضیه ندارم. اما یک چیز رو مطمئنم رفیق رجعت کرده من

درست که همه برکت ها و پیشرفت ها از آن بالا بوده

اما حداقل این پایین همه رنج ها رو من کشیدم. این یک مورد رو مطمئنم که کار خودم بوده 

و شاید از اولم قرار  همین بود. این که ما رنج بکشیم این پایین تا درهای آسمون به رومون باز شه


رفیق رجعت کرده لبخندی می زند و حرفش را می خورد :

این که حتی توان این رنج کشیدن هم از خودت نبوده رفیق خسته من...



  • صادق لطفی زاده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی