پرش با مانع
سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۱ ق.ظ
زمان کودکی موقعی که از تلوزیون مسابقات دو با مانع رو می دیدم خیلی به نفر آخر توجه می کردم. اونی که مسابقه رو بد شروع کرده و از شانس بدش همه موانع رو هم داره می ندازه و با یه تلاش مذبوحانه و ناامیدی که تو چشماش موج میزنه فقط میخواد که جا نمونه و برسه به بقیه.
راستش همیشه دلم می سوخت برای اون نفر آخری. حالا تو زندگی احساس می کنم دقیقا شدم مثل همون دونده آخری. دارم همه موانع رو با گند کاری رد میکنم و به سرعت به خط پایان نزدیک میشم. تمام نگرانی من اما همین نزدیک شدن به خط پایانه و تموم شدن موانع. و تموم شدن شانسم برای اینکه حداقل بتونم یکی از این موانع رو درست رد کنم. امان از این خط پایان!
پ ن: هر چند برخی از دونده ها هم بودن که پر رو پر رو همه مواتع رو مینداختن و از همه جلو تر خودشون رو میرسوندن به خط پایان. اصلا انگار نه انگار که اتفاقی افتاده باشه!
- ۹۲/۱۱/۱۵